معرفی ونکات طلایی ازکتاب دراکولا دیدگاه خوانندگان در باره ی کتاب و معرفی نویسنده: برام استوکر

صدای سوت قطار بلند شد. «جاناتان هارکر» چشمانش را بست و خود را به موسیقی خیال انگیز قطار سپرد. او داشت برای معامله ای با کُنت «دراکولا» به «ترانسیلوانیا» می رفت. «جاناتان» وکیل بود و برای شرکت فردی به نام «پیتر هاوکینز» کار می کرد. شرکت برای خرید «کارفاکس»، که ملکی بسیار قدیمی در لندن بود، به کنت مشاوره می داد. «جاناتان» در طول سفر به «ترانسیلوانیا»، شهر «وین» را دید، در خیابان های «بوداپست» گشت و گذار کرد، روی پله ی باشکوه رودخانه ی «دانوب» قدم زد، و یک شام فوق العاده در رویال هتل «کلوزنبرگ» خورد؛ جوجه با طعم فلفل مجارستانی، غذای مخصوص آن منطقه. او به دلایلی خیلی عصبی بود و اگرچه تختش در هتل به قدر کافی راحت بود، همه جور خواب عجیب وغریبی دید و فکر کرد که حتما به خاطر فلفل بوده است.—از کتاب «دراکولا»

«دراکولا» احتمالا از یک کابوس سرچشمه گرفته است.

 

مانند بسیاری از داستان های گوتیکِ ویکتوریایی، داستان «دراکولا» نیز ظاهرا از کابوسی سرچشمه گرفت که به خاطر مصرف غذای دریایی فاسد به وجود آمده بود! طبق گفته های زندگینامه نویسی به نام «هری لادلِم»، «استوکر» پس از خوردن مقداری «خرچنگ دریایی» به خواب رفت و پس از دیدن رویایی درباره ی «یک پادشاه خون آشام که از آرامگاهش برمی خیزد»، تصمیم گرفت تا داستان معروف خود را به روی کاغذ آورد. «استوکر» در یادداشت های خصوصی خود در سال 1890 می نویسد:

مرد جوانی بیرون می رود و دخترانی را ملاقات می کند. یکی از آن ها سعی می کند او را ببوسد اما نه روی لب ها بلکه روی گلو. کُنتِ سالخورده مداخله می کند—خشم و خشونت همه جا را فرا می گیرد؛ می گوید: این مرد به من تعلق دارد. او را می خواهم.
مشخص نیست که آیا این همان کابوس معروف بوده و یا نسخه ای ابتدایی از داستان «جاناتان هارکر»، اما به هر حال «استوکر» هنگام خلق کتاب جاودان خود، بارها و بارها به آن کابوس بازگشت.

تعداد       30 اسلاید  وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود

خلاصۀ داستان دراکولا دراکولا هیچ شخصیت اصلی ای ندارد و چهار فصل اول رمان نامه های وکیل انگلیسی تازه کار جاناتان هارکر است. داستان رمان با جاناتان هارکر شروع می شود که برای نهایی کردن معاملۀ ملکی شرکتش با کنت دراکولا، عازم ترانسیلوانیا می شود. هنگامی که او به ترانسیلوانیا می رسد مردم محلی پس از آنکه می شنوند مقصد او قلعۀ کنت است به وحشت می افتند. این موضوع کمی هارکر را می ترساند اما اهمیتی نمی دهد و به راه خود ادامه می دهد. با نزدیک شدن به قلعه، زوزۀ شوم گرگ ها در هوا طنین انداز می شود. وقتی هارکر دراکولا را ملاقات می کند او را این گونه توصیف می کند «مردی رنگ پریده، لاغر و عجیب!» هارکر هشدارهای کنت را نادیده می گیرد و شروع به پرسه زدن های شبانه در قلعه می کند و در این میان به دست سه خون آشام زن می افتد. کنت هارکر را نجات می دهد و او همان جا متوجۀ راز کنت دراکولا می شود، این که او یک خون آشام است و با نوشیدن خون انسان زنده می ماند. هارکر متوجه می شود که قربانی بعدیِ کنت خواهد بود و به کنت حمله می کند اما تلاش هایش ناموفق است. دراکولا هارکر را در قلعه به دام می اندازد و همراه با 50 جعبه خاک به انگلستان می رود تا خون آشام های بیشتری بسازد. در همین حال نامزد هارکر، مینا، در انگلستان به ملاقات دوستی به نام لوسی می رود که اخیراً نامزد کرده است. لوسی که عادت دارد در خواب راه برود یک شب گم می شود و مینا به دنبال او می گردد. وقتی مینا او را بیرون نزدیک یک قبرستان پیدا می کند حس می کند شکلی برای چند ثانیه بر روی او معلق است و متوجۀ دو علامت قرمز روی گردن لوسی می شود و چند روز بعد لوسی مریض می شود. لوسی تحت مراقبت دکتر سوارد و دکتر آبراهام ون هلسینگ قرار می گیرد، آن ها سعی می کنند با انتقال خون به لوسی او را درمان کنند اما بی فایده است. پس از مدتی نامه ای از جاناتان به دست مینا می رسد و همچنین خبرهایی در منطقه از حمله های متعدد به کودکان به گوش می رسد. جاناتان موفق می شود از قلعۀ کنت دراکولا فرار کند و زمانی که برمی گردد روایت هایش از دراکولا را برای ون هلسینگ تعریف می کرد و او به این نتیجه می رسد که خون آشام لوسی را گاز گرفته است و گروه کوچکی تشکیل می دهد و سعی می کند با کمک آن ها دراکولا را بکشد و جنگ قدرتی بین خون آشام و شکارچیانش آغاز می شود.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فایلو دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید